نورچشمی یا فرزند مورد علاقه والدین چیست؟ سلطنت دردسرساز ولیعهد

parental favoritism

فرزند مورد علاقه یا parental favoritism چیست؟

طرفداری والدین یا parental favoritism موضوعی دائمی و حساس در خانواده ها، از دیرباز موضوع مورد توجه روانشناسان، جامعه شناسان و محققان بوده است. این پدیده به رفتار و توجه متفاوت والدین به یک فرزند نسبت به دیگران اشاره دارد. در این مقاله، با جایگزینی اصطلاح رایج «فرزند مورد علاقه» با عنوان استعاری «ولیعهد»، علاقه والدین را از طریق یک لنز منحصر به فرد بررسی خواهیم کرد. این دیدگاه تازه به ما امکان می دهد تا عمیق تر در پیامدهای بالقوه طرفداری والدین و پویایی قدرت ذاتی در بازی بپردازیم.

نویسنده: کاظم دروگریان

 

درک علاقه مندی والدین

طرفداری والدین می تواند به طرق مختلفی مانند تخصیص نابرابر منابع، رفتار ترجیحی یا افزایش توقعات از «ولیعهد» ظاهر شود. این رفتارها اغلب منجر به نتایج متفاوتی برای سایر خواهر و برادرها می شود و بر عزت نفس، رفاه عاطفی و رشد کلی آنها تأثیر می گذارد.

برای درک پیامدهای طرفداری والدین، بررسی تجربیات کسانی که تحت تأثیر قرار می گیرند ضروری است. نمونه های واقعی بینش ارزشمندی را در مورد پویایی پیچیده ایجاد شده توسط حضور “ولیعهد” ارائه می دهند. به عنوان مثال، خانواده ای را در نظر بگیرید که در آن یکی از فرزندان به طور مداوم به خاطر دستاوردهای خود مورد تحسین و توجه قرار می گیرد، در حالی که موفقیت های خواهر و برادر دیگر مورد توجه قرار نمی گیرد یا کمتر بها داده می شود. این نابرابری می تواند باعث ایجاد احساس رنجش، ارزش خود پایین و روابط تیره بین خواهر و برادر شود. یا خانواده ای که تمام بدهی های ولیعهد را همیشه پرداخت میکند و هنگام خرج کردن برای سایر اعضا با واژه هایی مانند ما پول نداریم، از کجا بیارم و … مواجه شویم.

خانواده ایرانی

پیامدهای منفی علاقه والدین

۱. تأثیر عاطفی: خواهر و برادرهایی که طرفداری والدین را تجربه می کنند ممکن است احساس شدید حسادت، ناامنی و بی کفایتی داشته باشند. مقایسه مداوم با “ولیعهد” می تواند عزت نفس آنها را از بین ببرد و به زخم های عاطفی طولانی مدت کمک کند.

۲. تیرگی روابط خواهر و برادر: وجود «ولیعهد» اغلب منجر به تیرگی روابط بین خواهر و برادر می شود. حسادت، رقابت‌پذیری و احساس بی‌عدالتی می‌تواند محیطی سمی ایجاد کند و باعث ایجاد رنجش و فاصله بین خواهر و برادر شود.

۳. مسائل مربوط به عزت نفس و هویت: کودکانی که مورد علاقه والدینشان نیستند ممکن است برای ایجاد یک حس سالم از خود تلاش کنند. آنها ممکن است ارزش خود را زیر سوال ببرند و احساس کنند تحت الشعاع دستاوردها و توجهی که به “ولیعهد” اعطا شده است.

۴. اثرات دراز مدت: عواقب طرفداری والدین می تواند تا بزرگسالی گسترش یابد. خواهر و برادرهایی که رفتار نابرابر را تجربه کرده‌اند ممکن است زخم‌های عاطفی حل‌نشده‌ای داشته باشند که بر توانایی آنها برای ایجاد و حفظ روابط سالم خارج از واحد خانواده تأثیر می‌گذارد.

خانواده ایرانی

شناخت ولیعهد

«ولیعهد» نماینده کودکی است که در خانواده مورد توجه، ستایش و امتیازات بیش از حد قرار می گیرد. اگرچه این ممکن است در ظاهر مفید به نظر برسد، اما می تواند برای رشد و رفاه کلی کودک مضر باشد.

 

چگونه طرفداری والدین می تواند به کودک مورد علاقه والدین آسیب برساند؟

در حالی که تمایل والدین ممکن است برای کودکی که تحت توجه ترجیحی قرار می گیرد مفید به نظر برسد، می تواند اثرات مضری بر رشد و رفاه آنها داشته باشد. در اینجا چند راه برای آسیب رساندن به کودک مورد علاقه والدین آورده شده است:

۱. انتظارات غیر واقعی: کودکی که “ولیعهد” است ممکن است برای حفظ موقعیت مطلوب خود با فشار زیادی روبرو شود. والدین اغلب توقعات زیادی از فرزند مورد علاقه خود دارند، آنها را روی یک پایه قرار می دهند و انتظار موفقیت دائمی دارند. این می تواند منجر به ترس از شکست و نیاز دائمی به زندگی با این استانداردهای غیرواقعی شود که در نتیجه باعث اضطراب، استرس و احساس تحریف ارزش خود می شود.

۲. فقدان خودمختاری: توجه و تمجید بیش از حد از کودک مورد علاقه ممکن است توانایی آنها را برای ایجاد خودمختاری و احساس قوی از خود مهار کند. قرار گرفتن دائمی در کانون توجه می تواند باعث ایجاد اتکا به اعتبار سنجی خارجی شود و ایجاد نظرات خود، تصمیم گیری مستقل و ایجاد حس واقعی هویت را برای کودک چالش برانگیز کند.

۳. اختلال در مهارت های اجتماعی: کودک مورد علاقه ممکن است با توسعه مهارت های اجتماعی سالم و ایجاد روابط معنادار خارج از خانواده مبارزه کند. عدم تعادل توجه و طرفداری می تواند مانع از توانایی آنها در همدلی با دیگران، درک دیدگاه های مختلف و هدایت تعاملات اجتماعی بر اساس برابری و احترام متقابل شود. آنها ممکن است به دریافت رفتار ویژه عادت کنند، که منجر به مشکلاتی در ایجاد ارتباطات واقعی با همسالان خود می شود.

۴. اختلال در رشد عاطفی: به طور متناقض، کودک مورد علاقه علیرغم دریافت توجه ترجیحی می تواند آسیب عاطفی را تجربه کند. آنها ممکن است احساس استحقاق داشته باشند، فاقد انعطاف پذیری و هوش هیجانی لازم برای رویارویی با چالش ها و شکست ها هستند. علاوه بر این، آنها ممکن است برای همدلی با تجربیات و احساسات خواهر و برادر خود تلاش کنند و به تیرگی روابط و ناتوانی در برقراری ارتباط در سطح عاطفی کمک کنند.

۵. کاهش استقلال و خودانگیختگی: کودک مورد علاقه ممکن است به حمایت و تایید دائمی والدین خود وابسته شود، که می تواند مانع رشد خودانگیختگی و اخلاق کاری قوی او شود. آنها ممکن است به جای ایجاد انگیزه درونی خود، بر موقعیت مطلوب خود تکیه کنند، که منجر به فقدان ابتکار عمل و ناتوانی در مسئولیت اقدامات و دستاوردهای خود می شود.

۶. تأثیر منفی بر روابط خواهر و برادر: رفتار ترجیحی با یک فرزند می تواند پویایی خصمانه و رقابتی در بین خواهر و برادرها ایجاد کند. کودک مورد علاقه ممکن است به طور ناخواسته به بدتر شدن روابط خواهر و برادر به دلیل موقعیت عالی آنها کمک کند. خواهر و برادر ممکن است احساس کنند تحت الشعاع قرار گرفته اند، مورد قدردانی قرار نگرفته اند، یا مورد بی توجهی قرار گرفته اند، که منجر به احساس رنجش، حسادت و فاصله عاطفی در خانواده می شود.

در نتیجه، در حالی که ممکن است به نظر سودمند باشد که فرزند مورد علاقه باشد، طرفداری والدین می تواند اثرات مخربی بر رشد آنها داشته باشد. انتظارات غیر واقعی، فقدان استقلال، اختلال در مهارت های اجتماعی و تیرگی روابط خواهر و برادر می تواند به رفاه عاطفی آنها آسیب برساند، مانع رشد آنها شود و بر روابط آنها در خارج از خانواده تأثیر بگذارد. برای والدین ضروری است که این مسائل را بشناسند و به آنها رسیدگی کنند تا از رشد سالم و متعادل همه فرزندان خود اطمینان حاصل کنند.

خانواده ایرانی

راه حل ها و استراتژی ها

۱. آگاهی و تأمل: والدین باید تعصبات و تمایلات خود به طرفداری را بشناسند و در مورد آنها فکر کنند. اذعان به این موضوع اولین گام برای ایجاد یک محیط عادلانه تر و حمایتی برای همه کودکان است.

۲. یکسان کردن منابع: والدین می توانند تلاش کنند تا منابعی مانند زمان، پول، توجه و فرصت ها را به طور یکنواخت بین فرزندان خود توزیع کنند. این تضمین می‌کند که هر کودک حمایت لازم را برای شکوفایی و رشد دریافت می‌کند.

۳. تشویق فردیت: والدین باید نقاط قوت و علایق منحصر به فرد هر کودک را پرورش دهند و به آنها اجازه دهند تا هویت خود را کشف کنند و علایق خود را بدون مقایسه با “ولیعهد” دنبال کنند.

۴. ارتباط باز: تقویت ارتباطات باز و صادقانه در خانواده بسیار مهم است. تشویق خواهر و برادر به بیان احساسات و نگرانی های خود در یک فضای امن می تواند به ترمیم روابط تیره و تقویت درک کمک کند.

 

نتیجه

طرفداری والدین، که نمادی از حضور «ولیعهد» است، چالش های مهمی را برای پویایی خانواده و رفاه عاطفی همه افراد درگیر ایجاد می کند. رفتار نابرابر با کودکان می تواند اثرات طولانی مدتی بر عزت نفس، روابط و رشد کلی آنها داشته باشد. با درک پیامدهای منفی طرفداری والدین و اجرای راهبردهایی برای رفع آن، خانواده‌ها می‌توانند محیطی فراگیرتر و حمایت‌کننده‌تر ایجاد کنند و اطمینان حاصل کنند که هر کودک فرصت شکوفایی و دستیابی به پتانسیل کامل خود را دارد.

 

 

طرفداری والدین در جوامع سنتی مانند ایران چگونه است؟

طرفداری والدین موضوع پیچیده ای است که می تواند در جوامع مختلف از جمله جوامع سنتی مانند ایران متفاوت باشد. در چنین جوامعی که هنجارهای فرهنگی و اجتماعی نقش مهمی در پویایی خانواده ایفا می کنند، طرفداری والدین ممکن است لایه های اضافی و پیامدهای عمیق تری داشته باشد. در اینجا چند نکته کلیدی در رابطه با طرفداری والدین در جوامع سنتی مانند ایران وجود دارد:

۱. تعصب جنسیتی: جوامع سنتی اغلب تعصبات جنسیتی قوی را نشان می‌دهند که انتظارات و نقش‌های خاصی به هر جنسیت داده می‌شود. برای مثال در ایران ممکن است به دلیل عواملی مانند قوانین ارث، تداوم نام خانوادگی و ارزش های اجتماعی مرتبط با سلطه مرد، ترجیح فرهنگی برای فرزندان پسر وجود داشته باشد. این ترجیح می تواند منجر به رفتار متفاوت و طرفداری نسبت به کودکان پسر شود، در حالی که کودکان دختر ممکن است با بی توجهی یا به حاشیه رانده شدن مواجه شوند.

۲. ساختارهای خانواده پدرسالار: جوامع سنتی، از جمله ایران، اغلب دارای ساختارهای خانوادگی پدرسالارانه هستند که در آن پدر دارای اختیارات و قدرت تصمیم گیری قابل توجهی است. در چنین سیستم هایی، ترجیحات و سوگیری های پدر می تواند به شدت بر رفتار با کودکان تأثیر بگذارد. اگر پدر از یک فرزند خاص حمایت کند، ممکن است آن کودک امتیازات و توجه ویژه ای دریافت کند، در حالی که ممکن است دیگران مورد بی اعتنایی یا بدرفتاری قرار گیرند.

۳. انتظارات و افتخارات فرهنگی: جوامع سنتی تاکید زیادی بر حفظ هنجارهای فرهنگی، ارزش‌ها و شرافت خانوادگی دارند. این می تواند طرفداری والدین را تشدید کند زیرا والدین ممکن است فرزندی را که به بهترین وجه نشان دهنده شهرت و انتظارات فرهنگی خانواده است، در اولویت قرار دهند. «ولیعهد» در چنین جوامعی ممکن است بر اساس عواملی مانند موفقیت های تحصیلی، انطباق با هنجارهای اجتماعی یا پایبندی به سنت های فرهنگی انتخاب شود، در حالی که کودکان دیگر ممکن است نادیده گرفته شوند یا ارزش آنها کم شود.

۴. وراثت نسلی: در جوامع سنتی مانند ایران، انتقال ثروت، دارایی و مشاغل خانوادگی به نسل بعدی اهمیت زیادی دارد. طرفداری والدین ممکن است ناشی از تمایل به تربیت فرزندی خاص به عنوان جانشینی باشد که میراث خانواده را به عهده خواهد داشت. این می تواند یک پویایی قدرت در خانواده ایجاد کند، به طوری که “ولیعهد” منابع و فرصت های گسترده ای را دریافت می کند در حالی که سایر کودکان به حاشیه رانده شده یا از ارث بردن دارایی های خانواده محروم می شوند.

۵. انگ و سکوت: طرفداری والدین در جوامع سنتی می‌تواند عمیقاً ریشه‌دار باشد، اما اغلب یک موضوع تابو است که به ندرت آشکارا مورد بحث قرار می‌گیرد. ممکن است فشار جامعه برای حفظ ظاهر یک خانواده هماهنگ و متحد وجود داشته باشد که می تواند چرخه طرفداری را تداوم بخشد و صدای کودکانی را که تحت تأثیر نامطلوب قرار می گیرند خاموش کند. ننگ پیرامون طرفداری والدین می تواند باعث انزوا و آسیب بیشتر کسانی شود که نابرابری را در خانواده تجربه می کنند.

توجه به این نکته مهم است که در حالی که این مشاهدات جنبه‌های بالقوه طرفداری والدین را در جوامع سنتی مانند ایران برجسته می‌کند، تجربیات می‌تواند در خانواده‌ها و افراد مختلف بسیار متفاوت باشد. تغییرات فرهنگی، تفاوت‌های نسلی و انتخاب‌های فردی نیز می‌تواند بر پویایی خانواده و شیوع طرفداری والدین تأثیر بگذارد. بسیار مهم است که با حساسیت به موضوع نگاه کنیم و اذعان کنیم که همه خانواده های یک جامعه ممکن است با این الگوها مطابقت نداشته باشند.

 

در کشورهای سنتی مانند ایران کدام فرزندان و از کدام جنسیت به عنوان علاقه والدین انتخاب می شوند؟

در کشورهای سنتی مانند ایران، طرفداری والدین اغلب می تواند تحت تأثیر سوگیری های فرهنگی و جنسیتی باشد. در حالی که توجه به این نکته مهم است که تجربیات در خانواده ها و افراد مختلف می تواند متفاوت باشد، مشاهدات زیر الگوهای کلی مشاهده شده را منعکس می کند:

فرزندان ذکور: در جوامع مردسالار مانند ایران، به دلیل عواملی مانند قوانین ارث، تداوم نام خانوادگی و ارزش های اجتماعی مرتبط با سلطه مرد، می تواند ترجیح فرهنگی برای فرزندان پسر وجود داشته باشد. در نتیجه، فرزندان پسر ممکن است از نظر توجه، منابع و فرصت‌ها بیشتر مورد توجه والدین قرار بگیرند.

پسران به عنوان وارث: در جوامع سنتی، مفهوم اصل و نسب و میراث خانوادگی بسیار ارزشمند است. در نتیجه، والدین ممکن است پسری را که به عنوان وارث آینده، مسئول حفظ نام خانوادگی و به ارث بردن دارایی های خانواده است، ترجیح دهند. پسران ممکن است از رفتار و امتیازات ترجیحی برخوردار شوند، زیرا آنها به عنوان کسانی تلقی می شوند که نسب خانوادگی را ادامه می دهند و شرافت خانواده را حفظ می کنند.

دختران و نقش‌های جنسیتی: در حالی که احتمالاً پسران بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند، دختران در جوامع سنتی مانند ایران نیز ممکن است مورد علاقه والدین قرار بگیرند، البته به روش‌های مختلف. نقش های سنتی جنسیتی اغلب حکم می کند که از دختران انتظار می رود که نقش های خود را به عنوان همسر و مادر در اولویت قرار دهند و ممکن است دستاوردهای آنها تحت الشعاع این انتظارات قرار گیرد. در نتیجه، دختران ممکن است به دلیل پایبندی خود به نقش های جنسیتی سنتی، مانند مطیع بودن، پرورش دادن، و تجسم ارزش های فرهنگی مورد توجه قرار گیرند.

انطباق فرهنگی: طرفداری والدین در جوامع سنتی نیز می تواند تحت تأثیر انطباق فرهنگی و انطباق با هنجارهای اجتماعی باشد. کودکانی که بیشتر با انتظارات فرهنگی، اعمال مذهبی و ارزش‌های سنتی مطابقت دارند، ممکن است مورد لطف والدین قرار بگیرند. این می تواند جنبه هایی مانند موفقیت های تحصیلی، شرکت در فعالیت های مذهبی و پایبندی به سنت های فرهنگی را شامل شود.

بسیار مهم است که تشخیص دهیم این مشاهدات منعکس کننده روندهای کلی و تعصبات فرهنگی است که می تواند در جوامع سنتی وجود داشته باشد. با این حال، توجه به این نکته ضروری است که خانواده ها و افراد ممکن است ارزش ها و اولویت های متفاوتی داشته باشند و همه خانواده ها با این الگوها مطابقت نداشته باشند. علاوه بر این، تغییرات اجتماعی و فرهنگی، همراه با دیدگاه های فردی، می تواند منجر به تغییرات در خانواده ها شود و هنجارهای سنتی طرفداری والدین را به چالش بکشد.

خانواده ایرانی

آیا یکی از دلایل طرفداری والدین می تواند کهولت سن و نیاز به مراقبت در دوران پیری باشد؟

بله، نیاز به مراقبت در دوران پیری واقعاً می تواند یکی از دلایل طرفداری والدین باشد. همانطور که والدین بزرگتر می شوند و برای حمایت و مراقبت به فرزندان خود بیشتر وابسته می شوند، ممکن است به کودک خاصی که از نظر آنها توانایی یا تمایل بیشتری برای ارائه کمک در دوران پیری خود دارد ترجیح دهند. این ترجیح می‌تواند به‌عنوان طرفداری والدین نسبت به آن کودک آشکار شود.

در اینجا چند راه وجود دارد که نیاز به مراقبت در سنین پیری می تواند به طرفداری والدین کمک کند:

قابل اعتماد بودن درک شده: والدین ممکن است از کودکی حمایت کنند که به اعتقاد آنها در ارائه مراقبت و حمایت در دوران پیری قابل اعتمادتر و مسئولیت پذیرتر خواهد بود. این تصور می تواند بر اساس عواملی مانند نزدیکی کودک، ثبات مالی، یا نشان دادن قبلی توانایی های مراقبتی کودک باشد. در نتیجه، آنها ممکن است توجه، منابع و حمایت عاطفی بیشتری به آن کودک بدهند.

انتظارات فرهنگی: در جوامع سنتی، ممکن است هنجارهای فرهنگی وجود داشته باشد که حکم می کند کودکان مسئولیت فرزندی در مراقبت از والدین سالخورده خود را دارند. در چنین شرایطی، والدین ممکن است از کودکی حمایت کنند که معتقدند این وظیفه را به طور مؤثر انجام می دهد. انتظارات فرهنگی و هنجارهای اجتماعی در مورد فرزندسالاری می تواند بر طرفداری والدین تأثیر بگذارد، به طوری که والدین از کودکی حمایت می کنند که به نظر آنها احتمال بیشتری برای مراقبت و حمایت در سنین پیری دارد.

پیوندهای عاطفی: با گذشت زمان، والدین ممکن است بر اساس تجربیات مشترک، درک متقابل یا سازگاری، پیوندهای عاطفی قوی تری با کودکان خاصی ایجاد کنند. با افزایش سن والدین و نیاز به مراقبت، ممکن است به طور طبیعی به سمت کودکی که با او ارتباط عاطفی قوی تری دارند، جذب شوند. این می تواند به طرفداری منجر شود زیرا آنها برای حمایت عاطفی و همراهی در سال های آخر خود به آن کودک تکیه می کنند.

توجه به این نکته حائز اهمیت است که اگرچه نیاز به مراقبت در دوران سالمندی می‌تواند عاملی مؤثر در طرفداری والدین باشد، اما این تنها عامل تعیین‌کننده نیست. عوامل دیگری مانند هنجارهای فرهنگی، پویایی های شخصیتی در خانواده و ترجیحات فردی نیز می توانند بر طرفداری والدین تأثیر بگذارند. بعلاوه، میزان و تظاهرات طرفداری می تواند در خانواده ها و افراد مختلف بسیار متفاوت باشد.

 

آیا سیستم یک خانواده شبیه به یک پادشاهی کوچک است و یک پادشاه، ملکه و ولیعهد وجود دارد؟

مقایسه یک خانواده با یک پادشاهی کوچک، با یک پادشاه، ملکه و ولیعهد، می تواند به عنوان نمایشی استعاری از پویایی های قدرت و نقش های خاص در ساختار خانواده دیده شود. با این حال، توجه به این نکته مهم است که این استعاره بازتابی تحت اللفظی از نحوه عملکرد یک خانواده نیست.

در مفهوم سنتی، پادشاهی یک سیستم سلسله مراتبی است که یک پادشاه به عنوان مرجع نهایی، همراه با سایر اعضای خانواده سلطنتی که دارای نقش ها و مسئولیت های خاص هستند، است. به طور مشابه، ساختار خانواده می‌تواند سلسله مراتب و نقش‌های متفاوتی داشته باشد، اما پویایی و توزیع قدرت در یک خانواده معمولاً پیچیده‌تر و چندوجهی‌تر از سلطنت سنتی است.

در حالی که والدین ممکن است قدرت تصمیم‌گیری را در خانواده داشته باشند، مهم است که بدانیم پویایی خانواده سالم بر اساس احترام متقابل، مسئولیت‌های مشترک و ارتباط آزاد بین همه اعضای خانواده بنا شده است. روابط خانوادگی به جای پویایی قدرت سفت و سخت موجود در سلطنت سنتی، مبتنی بر ارتباطات عاطفی، عشق و حمایت است.

علاوه بر این، اصطلاح “ولیعهد” در این زمینه به صورت استعاری برای نشان دادن کودکی که در خانواده مورد توجه و علاقه بیش از حد قرار می گیرد استفاده می شود. این به معنای وراثت یا جانشینی قدرت واقعی در خانواده نیست، همانطور که در یک سلطنت چنین است.

به طور خلاصه، در حالی که استعاره از یک خانواده به عنوان یک پادشاهی کوچک با یک پادشاه، ملکه و ولیعهد می تواند پویایی های خاصی را در ساختار خانواده برجسته کند، ضروری است که بدانیم پیچیدگی روابط خانوادگی فراتر از یک مدل سلسله مراتبی ساده است و بر پایه عشق، حمایت و مسئولیت های مشترک بین همه اعضای خانواده ساخته شده است.

خانواده ایرانی

 

آیا طرفداری والدین یک مشکل روانی محسوب می شود؟ یا بیماری روانی؟

طرفداری والدین به خودی خود یک مشکل روانی یا یک بیماری روانی تلقی نمی شود. این یک پویایی روابط درون خانواده است که شامل رفتار نابرابر والدین با فرزندان است. در حالی که طرفداری والدین می تواند اثرات روانشناختی قابل توجهی بر کودکان درگیر داشته باشد، به طور کلی به عنوان یک موضوع رابطه ای شناخته می شود تا یک وضعیت روانی قابل تشخیص.

با این حال، تأثیر طرفداری والدین بر کودکانی که آن را تجربه می کنند، می تواند به چالش های روانی و عاطفی مختلف کمک کند. کودک مورد علاقه ممکن است با مسائلی مانند استحقاق، وابستگی یا مشکلات در ایجاد روابط سالم خارج از خانواده دست و پنجه نرم کند. از سوی دیگر، کودک نامطلوب ممکن است احساس طرد شدن، عزت نفس پایین، رنجش یا ناراحتی عاطفی را تجربه کند.

در برخی موارد، اگر طرفداری والدین شدید و مداوم باشد، می‌تواند به آزار عاطفی یا بی‌توجهی کمک کند، که می‌تواند پیامدهای روانی پایدار برای کودکان درگیر داشته باشد. این ممکن است منجر به ایجاد مسائل روانشناختی مانند افسردگی، اضطراب، ارزش خود پایین یا مشکلات در ایجاد دلبستگی ایمن شود.

توجه به این نکته حائز اهمیت است که اگر طرفداری یا عواقب آن به طور قابل توجهی سلامت روانی یا عملکرد کودک را مختل می کند، توصیه می شود از متخصصان روان کمک بگیرید. آنها می توانند حمایت، راهنمایی و مداخلات درمانی را برای رسیدگی به تأثیر روانی طرفداری والدین ارائه دهند و به افراد کمک کنند تا چالش های مرتبط را طی کنند.

به طور کلی، در حالی که طرفداری والدین به خودی خود یک مشکل روانی یا بیماری روانی تلقی نمی شود، تأثیراتی که می تواند بر افراد درگیر داشته باشد، اهمیت پرداختن به رفاه عاطفی و روانی کودکان در چارچوب خانواده را برجسته می کند.

 

چند درصد از والدین در کشورهای سنتی از طرفداری والدین اطلاع دارند؟

ارائه درصد دقیقی از والدین در کشورهای سنتی که از مفهوم طرفداری والدین آگاه هستند دشوار است. آگاهی و درک طرفداری والدین می تواند به طور قابل توجهی در فرهنگ ها، جوامع و خانواده های فردی در کشورهای سنتی متفاوت باشد.

طرفداری والدین مفهومی است که عمدتاً در زمینه روانشناسی و مطالعات خانواده و عمدتاً در زمینه های غربی مورد بررسی و بحث قرار گرفته است. میزان شناخت و پذیرش این مفهوم در کشورهای سنتی می تواند تحت تأثیر عواملی مانند هنجارهای فرهنگی، سطوح تحصیلی، قرار گرفتن در معرض ایده های مدرن و دسترسی به اطلاعات باشد.

در برخی از جوامع سنتی، مفهوم طرفداری والدین ممکن است به صراحت مورد بحث یا برچسب گذاری قرار نگیرد، اما پویایی رفتار نابرابر در بین خواهر و برادرها هنوز می تواند وجود داشته باشد. با این حال، توجه به این نکته ضروری است که تحقیقات در مورد طرفداری والدین در کشورهای سنتی محدود است و نیاز به مطالعات بین فرهنگی بیشتری برای درک کامل شیوع و آگاهی از این پدیده وجود دارد.

شایان ذکر است که آگاهی اجتماعی و بحث پیرامون طرفداری والدین در سطح جهانی از جمله در کشورهای سنتی به دلیل تأثیر جهانی شدن، نوسازی و انتشار اطلاعات از طریق بسترهای مختلف رسانه ای افزایش یافته است. همانطور که جوامع تکامل می یابند، تغییرات فرهنگی و تغییرات در پویایی خانواده ممکن است منجر به شناخت و درک فزاینده طرفداری والدین شود.

به طور خلاصه، تعیین درصد دقیق والدین در کشورهای سنتی که از طرفداری والدین آگاه هستند، چالش برانگیز است. آگاهی و درک این مفهوم بسته به عوامل فرهنگی، آموزشی و فردی می تواند بسیار متفاوت باشد. با این حال، با افزایش آگاهی جهانی و بحث ها در مورد والدین و پویایی خانواده، این احتمال وجود دارد که والدین بیشتری در کشورهای سنتی در طول زمان با مفهوم طرفداری والدین آشنا شوند.

 

نویسنده: کاظم دروگریان